می ترسم شبی کسی بداند(‫بَپ)

تو هنوز دلت با ما نیست

می ترسم شبی کسی بداند(‫بَپ)

تو هنوز دلت با ما نیست

انگار امروز

‫انگار امروز

‫روز آخر است و من

‫مثل هجوم یک رود

‫و لبریز یک سد

‫زندگی می خواهم 

‫پر از بیشتر

‫و هر چه به پیشوازم بیاید

‫سلامش می دهم

‫که من ، می خواهم بگذرم 

‫اگر هنوز

‫آن جسارت از عشق گفتن

‫در تو مانده باشد

‫و پاهای من لخت است


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد