می ترسم شبی کسی بداند(‫بَپ)

تو هنوز دلت با ما نیست

می ترسم شبی کسی بداند(‫بَپ)

تو هنوز دلت با ما نیست

‫زمزمه ات را

‫زمزمه ات را

‫بر لبانم نزدیک کن

‫آنقدر که دزد شوم

‫لبانت را 


و ﺁﻧﻘﺪﺭ

و ﺁﻧﻘﺪﺭ

ﭘﺎﻱ ﻣﻨﻘﻞ ﺑﻲ ﻣﻌﺮﻓﺘﺎﻥ

ﺩﻭﺩ ﺯﺩم

و ﺑﻲ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺷﺪﻡ